beg “خواهش کردن( از)،خواستن ،گدايى کردن ،استدعا کردن ،درخواست کردن قانون ـ فقه : خواهش کردن”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه befuddlement
befuddlement گيجى ،فريفتگى ،مستى
Read More »ترجمه کلمه befuddle
befuddle گيج کردن ،(بامشروب )سرمست کردن
Read More »ترجمه کلمه befriend
befriend دوستانه رفتار کردن ،همراهى کردن با
Read More »ترجمه کلمه befoul
befoul چرکين کردن ،کثيف کردن ،الوده کردن
Read More »ترجمه کلمه beforetime
beforetime پيشتر،سابق بر اين
Read More »ترجمه کلمه beforehand
beforehand پيشاپيش ،پيش ،جلو،قبلا،اماده ،راحت ،مقدم بر
Read More »ترجمه کلمه before you can say knife
before you can say knife خيلى زود،فورا،برقى ،ناگهان
Read More »ترجمه کلمه before top center (btc)
before top center (btc) علوم هوايى : تعداد درجات گردش ميل لنگ قبل از رسيدن پيستون به نقطه مرگ بالا
Read More »ترجمه کلمه before the tree
before the tree جلو درخت
Read More »