ترجمه کلمه bed groins

bed groins عمران : بند کوچکى که بطور موقت جهت بالاامدن سطح اب در دهانه خروجى کانال زده ميشود

ترجمه کلمه bed fellow

bed fellow “همخواب قانون ـ فقه : همبستر”

bed factor “عمران : ضريب بستر که بستگى به وضعيت مواد رسوبى متحرک در کف بستر دارد معمارى : ضريب بستر”

bed drop or bod fall عمران : اختلاف سطح کف نهر در دوطرف ساختمانى که روى نهر ساخته ميشود

bed credit علوم نظامى : تعداد تختخوابى که در بيمارستان به هر يکان يا سازمان اختصاص داده مى شود

bed coke علوم مهندسى : کک

bed-clothes ملافه ،جامه خواب ،لحاف ،متکا

bed chamber “خوابگاه معمارى : شبستان”

bed capacity علوم نظامى : ظرفيت بيمارستان از نظر تختخواب

bed building stage of river عمران : تراز سطح متوسط اب رودخانه