bear arms “تحت سلاح رفتن علوم نظامى : سلاح به دست گرفتن خود را به خدمت معرفى کردن”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه bear agrudge
bear agrudge قانون ـ فقه : غرض ورزيدن
Read More »ترجمه کلمه bear a hand
bear a hand کمک کردن
Read More »ترجمه کلمه bear (to)
bear (to) معمارى : تاب اوردن
Read More »ترجمه کلمه bear
bear در بر داشتن ،تاثير داشتن ،(با on يا)upon ،کسى که اعتقاد به تنزل قيمت کالاى خود دارد و به همين دليل سعى مى کند که کالاى را از طريق واسطه و با تعيين اجل براى تحويل بفروشد،برعهده گرفتن ،تقبل کردن ،حاوى بودن ، :)n.(خرس ،سلف فروشى سهام اوراق قرضه در بورس بقيمت
Read More »ترجمه کلمه beanie
beanie يکنوع عرقچين کوچک که محصلين برسر مى گذارند
Read More »ترجمه کلمه beanball
beanball ورزش : توپى که هدف ان سر توپزن باشد
Read More »ترجمه کلمه bean tree
bean tree (گ.ش )درخت خرنوب
Read More »ترجمه کلمه bean pod
bean pod خرنوب ،غلاف باقلا
Read More »ترجمه کلمه bean-caper
bean-caper پيرسن دارى
Read More »