beacon (fan marker) “برج مراقبت هوايى علوم نظامى : برج مراقبت با رادار دورانى”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه beacon
beacon “برج دريايى ،برج مراقبت برج کنترل هواپيماها،چراغ دريايى ،ديدگاه ،برج ديدبانى ،امواج راديويى براى هدايت هواپيما،باچراغ يانشان راهنمايى کردن علوم مهندسى : برج ديدبانى علوم هوايى : بيکن علوم نظامى : فار دريايى”
Read More »ترجمه کلمه beachy
beachy “اسکله دار،شن زار،شن دار علوم نظامى : پرکناره”
Read More »ترجمه کلمه beachmaster’s unit
beachmaster’s unit “يکان لجستيک ساحلى علوم نظامى : يکان عمليات بارانداز يکان عمليات اسکله”
Read More »ترجمه کلمه beaching party
beaching party علوم دريايى : گروه پياده شونده
Read More »ترجمه کلمه beaching gear
beaching gear “سرسره قايق علوم نظامى : وسايل به ساحل کشيدن ناو”
Read More »ترجمه کلمه beaching
beaching عمران : سنگ چينى جهت حفاظت
Read More »ترجمه کلمه beachhead
beachhead پايگاه يا اراضى تسخير شده در ساحل
Read More »ترجمه کلمه beachcomber
beachcomber موج خروشان دريا و اقيانوس ،ادم ولگرد
Read More »ترجمه کلمه beach unit
beach unit “يکان تهيه بارانداز علوم نظامى : يکان مسئول اسکله يا خدمات ساحلى”
Read More »