barratry “خطا،اشتباه( کاپيتان کشتى)،خريد و فروش مقامهاى دولتى ومذهبى با پول ،خيانت در امانت ،ستيزه جو قانون ـ فقه : خسارات ناشى از جرم عمدى ناخدا يا ملوان کشتى بازرگانى : اشتباه”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه barrator
barrator )=barrater(قاضى رشوه گير،رئيس يامتصدى کشتى که رشوه بگيرد،جنگ کننده ،قلدور،مزدور،دعوايى ،اهل نزاع ،رشوه خوار
Read More »ترجمه کلمه barrage rocket
barrage rocket علوم نظامى : موشک مخصوص تهيه سد اتش
Read More »ترجمه کلمه barrage reception
barrage reception الکترونيک : سد گيرنده
Read More »ترجمه کلمه barrage of fire
barrage of fire علوم نظامى : سد اتش
Read More »ترجمه کلمه barrage jamming
barrage jamming “علوم مهندسى : اعوجاج سد کننده علوم نظامى : توليد پارازيت به صورت پرده ممانعتى پخش پارازيت به صورت توده وسيع”
Read More »ترجمه کلمه barrage fire
barrage fire “اتش سد علوم نظامى : اتش سد کننده”
Read More »ترجمه کلمه barrage
barrage “وقت اضافى( شمشيربازى)،سد اتش ،سدبندى ،رگبارگلوله ،بطورمسلسل بيرون دادن عمران : بند با دريچه هاى متحرک زيست شناسى : بنداک ورزش : وقت اضافى علوم نظامى : سدبندى”
Read More »ترجمه کلمه barracoon
barracoon حصار،بازداشتگاه بردگان
Read More »ترجمه کلمه barracks
barracks “سربازخانه علوم نظامى : اسايشگاه”
Read More »