backer “نگهدار،پشتيبان ،حامى ،کسى که دراجراى نقشه اى کمک ميکند،حمال ،باربر بازرگانى : شريک”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه backed bow
backed bow ورزش : کمان نوار پيچى شده براى ازدياد مقاومت
Read More »ترجمه کلمه backed
backed داراى پشت ،پشتى دار،پشت گرم
Read More »ترجمه کلمه backdrop
backdrop “پرش و افتادن به پشت با دست و پا در هوا و ايستادن( ترامپولين)،پرده ء پشت صحنه ء تاتر ورزش : پرش و افتادن به پشت با دست و پا در هوا و ايستادن”
Read More »ترجمه کلمه backdoor(play)
backdoor(play) “گريز مهاجم( از کمند مدافع براى دريافت توپ زير سبد) ورزش : گريز مهاجم”
Read More »ترجمه کلمه backdoor
backdoor درعقب ،وسيله نهايى يا زير جلى ،پنهان
Read More »ترجمه کلمه backdating date
backdating date بازرگانى : پيش تاريخ
Read More »ترجمه کلمه backcross
backcross چند پشت بعقب برگشتن
Read More »ترجمه کلمه backcourtman
backcourtman ورزش : گارد
Read More »ترجمه کلمه backcourt violation
backcourt violation ورزش : خطاى ¹ ۱ثانيه
Read More »