ترجمه کلمه autobiographic

autobiographic خودزيستنامه اى ،مربوط بشرح حال خود

ترجمه کلمه autobiographer

autobiographer نويسنده ء شرح حال خود،کسى که تاريخچه زندگى خود را مى نويسد،خودزيستنامه نگار

autobahn بزرگراه ،شاهراه ،اتوبان ،جاده عريض

autoanalyzer شيمى : خود کافنده

auto-transformer الکترونيک : اتو – ترانسفورماتور

auto-starter الکترونيک : استارت خودکار

auto rich علوم هوايى : مخلوط غليظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتيک در کاربوراتور ثابت نگهداشته ميشود

auto restart کامپيوتر : شروع دوباره به صورت خودکار

auto repeat کامپيوتر : خود تکرار

auto radio “راديوى اتومبيل علوم مهندسى : گيرنده اتومبيل”