assumed mean روانشناسى : ميانگين فرضى
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه assumed grid
assumed grid “شبکه بندى فرضى علوم نظامى : شبکه فرضى سيستم مختصات فرضى”
Read More »ترجمه کلمه assumed decimal point
assumed decimal point “مميز عاريتى ،مميز فرضى کامپيوتر : نقطه اعشار فرضى”
Read More »ترجمه کلمه assumed azimuth
assumed azimuth علوم نظامى : گراى فرضى
Read More »ترجمه کلمه assumed
assumed بخود بسته ،بخود گرفته ،عاريتى ،فرضى
Read More »ترجمه کلمه assume
assume “التزام ،در دست گرفتن فرماندهى تقبل کردن فرماندهى ،بخود گرفتن ،بخود بستن ،وانمود کردن ،تظاهر کردن ،تقليد کردن ،فرض کردن ،پنداشتن ،بعهده گرفتن ،تقبل کردن ،انگاشتن قانون ـ فقه : تعهد روانشناسى : فرض کردن علوم نظامى : عهده دار شدن”
Read More »ترجمه کلمه assumably
assumably فرضا`،چنانکه بتوان فرض کرد
Read More »ترجمه کلمه assumable
assumable فرض کردنى ،بخود گرفتنى
Read More »ترجمه کلمه assuasive
assuasive ارام کننده ،نشاننده ،ساکت کننده ،مسکن
Read More »ترجمه کلمه assuagement
assuagement فرونشانى ،تسکين ،تخفيف
Read More »