assistant chief of staff, g1 (personnel) “معاونت پرسنلى ،رکن يکم علوم نظامى : اداره يکم”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه assistant chief of staff
assistant chief of staff “معاون رئيس ستاد،معاونت( هر يک از قسمتهاى ستاد از سپاه به بالا) علوم نظامى : معاونت”
Read More »ترجمه کلمه assistant
assistant “معاون ،ياور،دستيار،بردست ،ترقى دهنده ،نايب قانون ـ فقه : همدست علوم نظامى : کمک”
Read More »ترجمه کلمه assistance
assistance “دستيارى ،پايمردى ،همدستى ،کمک ،مساعدت ،مواظبت ،رسيدگى قانون ـ فقه : کمک يک جانبه کشورى به کشور ديگر بدون اينکه مسئله مقابله به مثل مطرح باشد”
Read More »ترجمه کلمه assist
assist بازيگرى که درکسب امتياز کمک کرده رساندن گوى به يار براى گل زدن در هاکى روى يخ ،همدستى و يارى کردن ،دستگيرى کردن ،شرکت جستن ،حضور بهم رساندن ،توجه کردن ،مواظبت کردن ،ملحق شدن ،پيوستن به ،حمايت کردن از،پايمردى کردن ،دستيارى کردن ،ياور،همکارى ،کمک کردن ،مساع
Read More »ترجمه کلمه assion
assion گماردن ،نسبت دادن
Read More »ترجمه کلمه assimilatory
assimilatory هم جنس کننده ،هم جنس شونده ،شباهت دهنده
Read More »ترجمه کلمه assimilator
assimilator جذب کننده ،تحليل برنده ،همانند سازنده
Read More »ترجمه کلمه assimilative
assimilative )=assimilatory(همجنس کننده ،هم جنس شونده ،شباهت دار
Read More »ترجمه کلمه assimilation
assimilation “همانندسازى ،همگون سازى ،درون سازى ،جذب و ترکيب غذا( دربدن)،تشبيه ،يکسانى روانشناسى : جذب زيست شناسى : جذب کردن”
Read More »