assembly (anchorage) “لنگر انداختن ناوها در نقطه تجمع ،لنگر موقتى در نزديک ساحل علوم نظامى : لنگر تجمع”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه assembly
assembly “اسمبلى ،نصب ،محفل ،مونتاژ،شيپور جمع ،تجمع ،نشست( جلسه)،بستن و سوار کردن قطعات اسلحه اجتماع يکانها،شيپور خاموشى دستگاه مرکب( تجهيزات)،همگذارى ،مجمع ،اجتماع ،انجمن ،مجلس ،گروه ،هيئت قانون گذارى علوم مهندسى : ساخت کامپيوتر : گردهمايى قانون ـ فقه : مجلس زيست ”
Read More »ترجمه کلمه assembling area (mc,mil)
assembling area (mc,mil) علوم دريايى : منطقه تجمع
Read More »ترجمه کلمه assembling
assembling کامپيوتر : روند خودکارى که بوسيله ان کامپيوتر برنامه اصلى را به زبان سمبليک تبديل مى کند
Read More »ترجمه کلمه assemblies
assemblies شيمى : مجموعه
Read More »ترجمه کلمه assembler directive
assembler directive کامپيوتر : رهنمود همگذار
Read More »ترجمه کلمه assembler
assembler “اسمبلر،همگذار کامپيوتر : يک برنامه کامپيوترى که دستورالعمل هاى زبان غير ماشين را توسط استفاده کننده تهيه شده است به زبان ماشين تبديل مى کند برنامه مترجم”
Read More »ترجمه کلمه assemble capital stock
assemble capital stock “سرمايه پرداخت نشده قانون ـ فقه : بقيه سرمايه اى که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمايه اى که بر مبناى ان ماليات محاسبه مى شود”
Read More »ترجمه کلمه assemble and go
assemble and go همگذارى و اجرا
Read More »ترجمه کلمه assemble (to)
assemble (to) “جمع اورى کردن ،سر هم کردن قطعات ،سوار کردن قطعات بازرگانى : مونتاژ کردن علوم نظامى : سوار کردن ،گرد اوردن”
Read More »