arresting barrier علوم نظامى : چتر کم کننده سرعت هواپيما در روى باند
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه arresting
arresting توقيف کننده ،جالب
Read More »ترجمه کلمه arrester gear
arrester gear علوم دريايى : سيم نگهدارنده
Read More »ترجمه کلمه arrest warrant
arrest warrant قانون ـ فقه : قرار توقيف
Read More »ترجمه کلمه arrest of judgment
arrest of judgment قانون ـ فقه : سرباز زدن قاضى از صدور حکم پس از اعلام نظر هيات منصفه به علت مطالبى که در مدارک ارائه شده به نظر رسيده و انهارا غلط يا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت ديگر خوددارى قاضى از صدور راى است تا رفع اشتباهات موجود
Read More »ترجمه کلمه arrest
arrest “توقيف شخص ،سد کردن ،ممانعت کردن ممانعت ،سد،دستگير کردن ،جلب کردن ،جلوگيرى از سقوط( کوهنوردى)،حکم توقيف ،حکم ضبط،بازداشت ،توقيف کردن ،بازداشتن ،جلوگيرى کردن علوم مهندسى : جلوگيرى قانون ـ فقه : دستگيرى ،توقيف کردن جلوى ادامه جريان دادرسى و على الخصوص صدور ح”
Read More »ترجمه کلمه arrentation
arrentation قانون ـ فقه : پروانه يا جواز بهره بردارى ار اراضى جنگلى در ازاى پرداخت اجاره سالانه معين
Read More »ترجمه کلمه arrengement of the reonforcement
arrengement of the reonforcement عمران : توزيع اماتور
Read More »ترجمه کلمه arrengement
arrengement عمران : ترتيب دادن
Read More »ترجمه کلمه arrendare
arrendare قانون ـ فقه : اجاره دادن ملک يا زمين به طور سالانه
Read More »