approximate contour علوم نظامى : ميزان منحنى تقريبى
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه approximate assumption
approximate assumption معمارى : فرضيه تقريب
Read More »ترجمه کلمه approximate absolute temperature
approximate absolute temperature شيمى : دماى مطلق تقريبى
Read More »ترجمه کلمه approximate
approximate “نزديک کردن ،نزديک امدن ،تقريبى ،تقريب زدن عمران : تقريبى روانشناسى : تقريبى بازرگانى : تقريبى”
Read More »ترجمه کلمه approving truth
approving truth “دليل قانع کننده قانون ـ فقه : حقيقت مسلم”
Read More »ترجمه کلمه approved data
approved data علوم هوايى : سوابق و اطلاعاتى که ميتوانند براى تعيين مراحل تعميرات يا تغييرات هواپيماى ويژه اى بکارروند
Read More »ترجمه کلمه approved circuit
approved circuit “مدار تاييد شده علوم نظامى : مدار تصويب شده مخابراتى”
Read More »ترجمه کلمه approved
approved “مصوبه ،تصويب شده ،تصديق شده ،تاييد شده قانون ـ فقه : تصويب شده بازرگانى : به تاييد رسيده علوم نظامى : تصويب شده”
Read More »ترجمه کلمه approve
approve “تصديق کردن ،تاييد کردن ،تصويب کردن ،موافقت کردن( با)،ازمايش کردن ،پسند کردن ،رواداشتن قانون ـ فقه : تصويب کردن بازرگانى : موافقت کردن علوم نظامى : تاييد کردن”
Read More »ترجمه کلمه approval to the treaty
approval to the treaty قانون ـ فقه : معاهده اى را تصويب کردن
Read More »