ترجمه کلمه append

append “افزودن ،الحاق کردن ،اويختن ،پيوست کردن کامپيوتر : فرمانAPPEND ”

ترجمه کلمه appellee

appellee “پژوهش خوانده ،فرجام خوانده ،مستانف عليه قانون ـ فقه : مستانف عليه”

appellative (د ).اسم عام ،نام ،اسم ،لقب ،کنيه ،عنوان

appellation نام ،اسم ،لقب ،(گ ).نامگذارى ،وجه تسميه

appellate استينافى

appellant “پژوهش خواه ،فرجام خواه ،استيناف دهنده ،استينافى ،مفترى ،تهمت زننده( بکسى) قانون ـ فقه : مستانف”

appellable قابل مراجعه ،قابل استيناف

appel “پاکوب ، ۲بار پا کوبيدن شمشيرباز به نشانه متوقف کردن مبارزه ورزش : توپ بيس بال”

appeaser دلجويى کننده ،تسکين بخش

appeasement gestures روانشناسى : حرکات صلح جويانه