agent representative بازرگانى : عامل
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه agent provocateur
agent provocateur مامور اگاهى که با لباس مبدل در باندى کار ميکند)pl.agents provocateurs(
Read More »ترجمه کلمه agent officer
agent officer علوم نظامى : افسر عامل پرداخت
Read More »ترجمه کلمه agent net
agent net علوم نظامى : شبکه اطلاعاتى
Read More »ترجمه کلمه agent de change
agent de change بازرگانى : دلال ارزى
Read More »ترجمه کلمه agent authentication
agent authentication “معرفى قسمت مخابره کننده علوم نظامى : اعلام معرف مخابره کننده”
Read More »ترجمه کلمه agent
agent “ارگان ،عنصر،عامل اطلاعاتى ،عامل شيميايى خرج( مواد منفجره)،فرستنده( در تله پاتى)،عامل( در شيمى)،کاگزار،واسطه ،پيشکار،نماينده ،گماشته ،وکيل ،مامور،عامل علوم مهندسى : عامل قانون ـ فقه : وکيل شيمى : عامل روانشناسى : عامل بازرگانى : نماينده ،عامل علوم هوايى : ”
Read More »ترجمه کلمه agendum
agendum برنامه ءکار،دستورکار،برنامه ء عمليات)pl.agenda(
Read More »ترجمه کلمه agenda
agenda “دستور جلسه قانون ـ فقه : دستور جلسه بازرگانى : ليست کارهايى که ميبايست در جلسه به انها رسيدگى شود”
Read More »ترجمه کلمه agency of communications
agency of communications “منبع ارتباط علوم نظامى : شعبه ارتباطات”
Read More »