activating effect of functional group “گروه زياد کننده فعاليت شيمى : گروه فعال ساز”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه activated sludge
activated sludge زيست شناسى : لجن فعال شده
Read More »ترجمه کلمه activated mine
activated mine “مين مسلح علوم نظامى : مين با ماسوره فرعى”
Read More »ترجمه کلمه activated methylene group
activated methylene group شيمى : گروه متيلن فعال شده
Read More »ترجمه کلمه activated diffusion
activated diffusion شيمى : پخش فعال شده
Read More »ترجمه کلمه activated complex
activated complex شيمى : کمپلکس فعال شده
Read More »ترجمه کلمه activated charcoal
activated charcoal “کربن فعال شده شيمى : کربن فعال شده زيست شناسى : ذغال فعال شده”
Read More »ترجمه کلمه activated cathode
activated cathode شيمى : کاتد فعال شده
Read More »ترجمه کلمه activated carbon
activated carbon “کربن فعال شده شيمى : کربن فعال شده زيست شناسى : ذغال فعال شده”
Read More »ترجمه کلمه activate
activate “به فعاليت پرداختن ،فعال کردن تخليص کردن( سنگ معدن)،به کار انداختن ،چاشنى مين را کشيدن ،کنش ور کردن ،فعال کردن ،بفعاليت پرداختن ،بکارانداختن ،(مع ).تخليص کردن(سنگ معدن) علوم مهندسى : فعال کردن تخليص کردن ورزش : بازگشت بازيگر به زمين علوم نظامى : چکانيدن ما”
Read More »