tenantry اجاره نشينى ،اجاره دارى ،کليه مستاجرين يک ملک
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه to make no mention of
to make no mention of ذکر نکردن ،ذکرى از ان نيست
Read More »ترجمه کلمه tenantless
tenantless بدون مستاجر،(در مورد املاک )خالى ،اشغال نشده
Read More »ترجمه کلمه to make noyhing of
to make noyhing of هيچ پنداشتن ،ناچيز شمردن ،اهميت ندادن
Read More »ترجمه کلمه tenanted by
tenanted by قانون ـ فقه : در اجاره
Read More »ترجمه کلمه tenantary
tenantary قانون ـ فقه : کليه مستاجرين يک ملک
Read More »ترجمه کلمه to make odds even
to make odds even نا برابرى ها را از ميان بردن ،اختلافات را تصفيه کردن
Read More »ترجمه کلمه target overlay
target overlay “کالک اماج علوم نظامى : کالک هدفها”
Read More »ترجمه کلمه tenantable repair
tenantable repair قانون ـ فقه : تعميراتى که بر عهده مستاجر است تعميرات جزيى عين مستاجره
Read More »ترجمه کلمه tenant right
tenant right “حق مستاجر قانون ـ فقه : حقى است که در انقضاى مهلت مقرر بابت تغييراتى که مستاجر در عين مستاجره داده و انتفاع از انها ناتمام مانده است به وى تعلق مى گيرد”
Read More »