ترجمه کلمه to pass one’s word

to pass one’s word قول دادن

ترجمه کلمه telepathy

telepathy “انديشه خوانى ،ارتباط افکار با يکديگر،دوهم انديشى روانشناسى : دوراگاهى”

to pass one’s word for another از طرف ديگرى قول دادن ،ضمانت ديگرى را کردن

telepathic وابسته به دورهم انديشى ،وابسته به توارد يا انتقال فکر

to pass over چشم پوشيدن از،صرف نظر کردن از،ناديده رد شدن از پهلو

teleostereoscope روانشناسى : دورنما

to pass(or cross)the rubicon سدى راشکستن ودل بدريازدن

teleost (ج.ش ).ماهى استخوانى ،وابسته به ماهى استخوانى

to paste something with paper کاغذ روى چيزى چسباندن

teleology “حکمت علل غايى ،پايان شناسى ،مطالعه حکمت غايى روانشناسى : غايت شناسى”