ترجمه کلمه to pay a way

to pay a way بيرون دادن ،باز کردن

ترجمه کلمه tyranny

tyranny “حکومت ستمگرانه ،حکومت استبدادى ،ستمگرى ،جور)jovr( ،ظلم وستم قانون ـ فقه : استبداد”

to pay against receipt در برابر رسيد پرداختن ،درمقابل رسيد دادن

tyrannously ستمکارانه ،ظالمانه

to pay at addor even بازى طاق يا جفت کردن

tyrannous ستمگرانه ،ظالمانه ،از روى ظلم وستمگرى

to pay away بيرون دادن ،بازکردن

tyrannize “ستم کردن ،مستبدانه حکومت کردن قانون ـ فقه : ظالمانه حکومت کردن”

to pay back پس دادن ،برگرداندن ،افزودن

tyrannicide “ظالم کشى ،قاتل ستمگران ،ستمگر کش ،ستمگر کشى قانون ـ فقه : اعتقاد به لزوم قتل و ترور زمامداران ستمگر”