twiddle بارامى دست زدن ،ور رفتن ،باساعت مچى وغيره بازى کردن ،وررفتن( باچيزى)،تکان دادن
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه to pull up a plant
to pull up a plant گياهى را ازريشه دراوردن
Read More »ترجمه کلمه twicer
twicer حروف چينى که خودش هم چاپ کننده است ،دو مرده
Read More »ترجمه کلمه to pull up by the roots
to pull up by the roots ريشه کن کردن ،از ريشه دراوردن ،از بيخ دراوردن( ياکندن) ،بيخ کن کردن
Read More »ترجمه کلمه twice laid
twice laid ساخته شده از انتهاى رشته هاى طناب
Read More »ترجمه کلمه tartly
tartly به تندى
Read More »ترجمه کلمه twice born
twice born دوباره زاد،تجسم ثانوى ،تولد تازه روحانى يافته
Read More »ترجمه کلمه to pull(orwear) a long face
to pull(orwear) a long face سيماى جدى يا گرفته بخود دادن
Read More »ترجمه کلمه twice 2is 4
twice 2is 4 دو دو تا چهار تا ميشود،دو دفعه ۲ ميشود۴ ، ۲ضرب در ۲ ميشود چهار
Read More »ترجمه کلمه to pulp coffee beans
to pulp coffee beans دانه هاى قهوه را مغز کن
Read More »