ترجمه کلمه tuumm

tuumm مال تو

ترجمه کلمه to put in hand

to put in hand بجريان انداختن ،دايرکردن ،اقدام کردن

tutty توتيا،گرد اکسيد دو زنگ

to put in mind ياد اورى کردن

tutti (مو ).براى تمام صداها وسازها،باهم ،مجتمعا

to put in motion در جنبش دراوردن ،بحرکت در اوردن ،بکار انداختن ،راه انداختن

telegraph “تلگراف کردن ،دور نگار،دستگاه تلگراف ،مخابره تلگرافى علوم مهندسى : تلگراف الکترونيک : تلگراف”

to put in one’s oar بعنوان کمک فضولى کردن ،کمک ناخواسته کردن

tuts (گ.ش ).درخت سناى زهرى

to put in place کارگذاشتن ،نصب کردن