ترجمه کلمه turnkey system

turnkey system “سيستم کامپيوترى که قبلا “”تدارک ديده شده و براى استفاده اماده است کامپيوتر : سيستم جامع”

ترجمه کلمه to quake with fear

to quake with fear ازترس لرزيدن

turnkey “سيستم کامپيوتر اماده براى يک منظور خاص اصلى ،جامع ،زندانبان ،کليد دار زندان ،دستگاه انحراف سنج زاويه کامپيوتر : مهم”

to queen it ملکه وار رفتارکردن

turnix ( )=turnicidae(ج.ش ).خانواده بلدرچين

to queer the pitch for any one نقشه کسى رابرهم زدن ،انگشت توى شيرزدن

turnip-cabbage کلم قمرى

task element “عنصر اجراى عمليات ،قسمت مامور اجراى عمليات علوم نظامى : يکى از عناصر ناوگان مامور اجراى يک ماموريت”

turnip (گ.ش ).شلغم ،منداب

to quench one’s thirst تشنگى خودرافرونشاندن( يارفع کردن) ،رفع عطش کردن