ترجمه کلمه turbid

turbid گل الود،تيره ،کدر،درهم وبرهم ،مه الود

ترجمه کلمه to ring off

to ring off (در تلفن ) بريدن ،قطع کردن

turbary قانون ـ فقه : حق برداشتن خاک از زمين غير

to ring the changes کارى راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن

turban “دستار،کلاه عمامه مانند قانون ـ فقه : عمامه”

turbalence اشوبناکى ،اغتشاش ،شورش ،ياغى گرى

to ring the curtain up or down پرده نمايش را باصداى زنگ بالاوپائين بردن

turanian تورانى ،مردمى از نژاد التايى اورال

to ring the knell of anything موقوف شدن چيزى را اعلام کردن ياجار زدن ،فاتحه چيزى راخواندن

telecast برنامه تلزيويونى پخش کردن ،برنامه تلويزيونى