ترجمه کلمه tugger

tugger يدک کش ،کسيکه کوشش وتقلا ميکند،وسيله نقاله

ترجمه کلمه taste sour

taste sour ترش مزه بودن

tugboat کرجى يا کشتى يدک کش

to scramble for a living تقلاى معاش کردن ،براى معاش يازندگى تلاش کردن

tug of war مسابقه طناب کشى ،مسابقه براى برترى يافتن

to scrape down تراشيدن وکوچک کردن بوسيله کشيدن پابرزمين سخن کسيراپايمال کردن

tug “بزحمت کشيدن ،بازورکشيدن ،تقلا کردن ،کوشيدن ،کشش ،کوشش ،زحمت ،تقلا،يدک کش بازرگانى : کشتى يدک کش علوم دريايى : يدک کش”

to scrape one’s shoes گل کفش خود را تراشيدن ،کفش خودراپاک کردن

tufty انبوه ،با هم روييده ،دسته شده

to scrape through بزور ردشدن ياگذشتن