transmittable قابل فرا فرستى ،قابل پراکنى( بوسيله راديو وغيره)
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه tombless
tombless بى ارامگاه ،گورگم
Read More »ترجمه کلمه transmit
transmit “رد کردن ،فرا فرستادن ،پراکندن ،انتقال دادن ،رساندن ،عبور دادن ،سرايت کردن ،مخابره کردن ،فرستادن علوم مهندسى : فرستادن ارسال کردن کامپيوتر : انتقال دادن”
Read More »ترجمه کلمه tombola
tombola نوعى قمار شبيه لوتو
Read More »ترجمه کلمه transmissivity
transmissivity “فرافرست پذيرى ،نيروى انتقال دهنده ،قابليت نقل وانتقال علوم هوايى : نسبت فرافرستى”
Read More »ترجمه کلمه tomboy
tomboy دختر پسروار
Read More »ترجمه کلمه transmissive
transmissive فرا فرست پذير،انتقال دهنده ،فرستنده ،قابل انتقال ،انتقال يافته
Read More »ترجمه کلمه tomboyish
tomboyish (دختر )مثل پسرها
Read More »ترجمه کلمه transmission tower
transmission tower “برج انتقال( نيرو) عمران : برج انتقال”
Read More »ترجمه کلمه tombstone
tombstone سنگ قبر
Read More »