transition “گذار،تحول ،انتقال ،عبور،تغيير از يک حالت بحالت ديگر،مرحله تغيير،برزخ ،انتقالى علوم مهندسى : انتقال روانشناسى : گذر زيست شناسى : گذار بازرگانى : انتقال ورزش : گذار علوم هوايى : فراگذارى”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه tonsorial
tonsorial وابسته به سلمانى ،دلاکى
Read More »ترجمه کلمه transit traffic
transit traffic بازرگانى : عبور ترانزيتى
Read More »ترجمه کلمه tonsure
tonsure فرق سر را تراشيدن ،سر تراشيده ،قسمت تراشيده سر کشيش
Read More »ترجمه کلمه transit time
transit time “مدت گذر،مدت عبور علوم مهندسى : زمان عبور الکترونيک : زمان گذار”
Read More »ترجمه کلمه tontine
tontine “قانون ـ فقه : تاسيس خاصى که به موجب ان عده اى مشترکا “”پول قرض مى دهند با اين شرط که بهره ان مرتبا “”و با اقساط معين بين ان ها تقسيم شود و با مرگ هر يک از ايشان سهم ديگران از بهره بيشتر شود تا انجا که اخرين فرد زنده کل بهره را دريافت کند”
Read More »ترجمه کلمه tearoom
tearoom اتاق چاى ،رستوران کوچک ودنج مخصوص نسوان
Read More »ترجمه کلمه tonus
tonus “تونوس ،توش ،نيرو،تنوس ،(تش ).خاصيت انقباض عضله روانشناسى : کشيدگى طبيعى عضله”
Read More »ترجمه کلمه transit station
transit station معمارى : ايستگاه عبورى راه اهن
Read More »ترجمه کلمه too
too زياد،بيش از حد لزوم ،بحد افراط،همچنين ،هم ،بعلاوه ،نيز
Read More »