ward “توليت ،مولى عليه ،حفاظت بخش ،اطاق جدا،(در بيمارستان يا زندان يا کارخانه)،حياط،محوطه زندان ،بخش( در بيمارستان)،نگهبان ،سلول زندان ،اطاق عمومى بيماران بسترى ،صغيرى که تحت قيومت باشد،محجور،نگهدارى کردن ،توجه کردن قانون ـ فقه : ناحيه روانشناسى : بخش علوم نظامى : محوطه”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه wide angle
wide angle “وايد انگل ،(در مورد عدسى )داراى زاويه ديد بيش از معمول ،عدسى گسترش علوم نظامى : عکسبردارى با زاويه ديد عريض ¹ ۹درجه اى”
Read More »ترجمه کلمه woven
woven زمان سوم فعلweave
Read More »ترجمه کلمه wide
wide “توپ خارج از خط کنارى ،توپ اوت شده پرتاب دوراز ميله هاى کريکت و دوراز دسترس توپزن ،خط کنارى واليبال ،پهن ،عريض ،گشاد،فراخ ،پهناور،زياد،پرت ،کاملا باز،عمومى ،نامحدود،وسيع عمران : پهن ورزش : تير دوراز هدف خارج از مسير مسابقه”
Read More »ترجمه کلمه wow
wow (امر.،اسکاتلند )فرياد حاکى از خوشحالى و تعجب و حيرت ،چيز جالب ،موفق شدن
Read More »ترجمه کلمه widdy
widdy طناب يا بند ساخته شده از ترکه نرم
Read More »ترجمه کلمه wowser
wowser مذهبى و خرده گير،ايرادى
Read More »ترجمه کلمه wickiup
wickiup کلبه حصيرى مخروطى شکل سرخ پوستان
Read More »ترجمه کلمه wp
wp “Word Processing کامپيوتر : پردازش کلمه”
Read More »ترجمه کلمه wicking
wicking فتيله سازى ،فتيله گذارى
Read More »