ترجمه کلمه wear on

wear on تحريک کردن ،عصبانى کردن

ترجمه کلمه wear and tear

wear and tear “استهلاک ،فرسودگى عادى قانون ـ فقه : از بين رفتن اموال در نتيجه استعمال بازرگانى : فرسودگى و سائيدگى”

wear off پاک شدن( رنگ)،تدريجا تحليل رفتن ،فرسوده و از بين رفته شدن

wagon master مسئول واگن ،رئيس قطار

wacky گيج ،خرف ،حواس پرت

w (whole response) “پاسخ کلى( در رورشاخ) روانشناسى : پاسخ کلى”

w بيست و سومين حرف الفباى انگليسى ،هرچيزى بشکل حرفw

vesicular )vesiculate(کيسه اى ،مثانه اى ،مربوط به حفره ،تاول دار،حفره ايجادکردن ،ابدانک دارکردن

vesicle “کيسه کوچک ،ابدانک ،تاولچه ،گودال روانشناسى : کيسه”

vomiting agent “گازاستفراغ اور،عامل تهوع اور( ش م ر) علوم نظامى : عامل تهوع اور”