ترجمه کلمه vet

vet دامپزشک ،بيطارى کردن ،کهنه سرباز

ترجمه کلمه vertical tail

vertical tail علوم هوايى : دم قائم

vesuvian کبريت vesuvius وابسته به کوه اتشفشان

vertical take-off and landing علوم هوايى : هواپيمايى که بدون داشتن سرعت نسبى قادر به برخاستن از سطح زمين معلق ماندن در هوا و فرود مجدد باشد

vesturer (در کليسا ) رخت دار،خزانه دار

vertical takeoff علوم نظامى : سرعت صعود اوليه هواپيما

vague “مبهم ،غير معلوم ،سر بسته وابهام دار قانون ـ فقه : مبهم بازرگانى : نامعين”

vertical union اتحاديه صنعتى

verticality عموديت ،راستى ،قائمى ،حالت عمودى

vesture “تصرف اراضى ،جامه ،پوشاک ،پوشاندن ،لباس رسمى پوشيدن قانون ـ فقه : منافع و نمائات زمين”