ترجمه کلمه urgency

urgency “فوريت ،ضرورت ،نيازشديد عمران : ضرورى قانون ـ فقه : فوريت علوم نظامى : فوتى بودن اضطرارى بودن”

ترجمه کلمه unbonnet

unbonnet کلاه رااز سربرداشتن ،اشکار کردن

urge “ميل ،اصرار کردن ،با اصرار وادار کردن ،انگيختن ،تسريع شدن ،ابرام کردن ،انگيزش روانشناسى : ترغيب کردن”

unborn نزاده ،هنوز زاده نشده ،هنوززاده نشده ،هنوز ظاهر نشده ،غير مولد،نازاد

uretic پيشابى ،شاشى

unansweable بى جواب ،تکذيب ناپذير

unborn child قانون ـ فقه : حمل

urethritis اماس مجراى پيشاب ،ورم مجارى بول

unbosom راز خود را فاش کردن ،اسرار دل را گفتن

urethral erotism روانشناسى : شهوت ميزراهى