ترجمه کلمه untuck

untuck از بند ازاد کردن

ترجمه کلمه undercurrent

undercurrent جريان تحتانى ،عمل پنهانى ،زير موج

untruthful )untruth(خلاف حقيقت ،کذب ،ناراستى ،سقم ،خيانت

undercut “ضربه قوسدار با چرخش بعقب( پينگ پنگ)،ببهاى کمترى( از ديگران )فروختن ،ببرش زيرين ،از زير بريدن ورزش : ضربه قوسدار با چرخش بعقب”

untruth )untruthful(خلاف حقيقت ،کذب ،ناراستى ،سقم ،خيانت

undercutting بازرگانى : روى دست رفتن

untrustworthy غير قابل اعتماد،غير معتمد،ناپايدار

undercutting of commutator الکترونيک : تراشيدن جابه جاگر

unaadorned ساده ،عريان ،بى پيرايه ،بى زيور

underdetermined system “نظام نامعين( معادلات) بازرگانى : نظام نامعين”