thwart “نيمکت( پاروزن)،بى نتيجه گذاردن ،خنثى کردن ،حائل کردن ،عقيم گذاردن ،مخالفت کردن با،انسداداريب ،کج ،در سرتاسر( چيزى )ادامه دادن يا کشيدن ورزش : نشيمنگاه عرضى قايق علوم دريايى : نيمکت”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه tilting mixer
tilting mixer عمران : نوعى بتن ساز دوار که با کج کردن مخزن ان تمام بتن خارج ميشود
Read More »ترجمه کلمه thwack
thwack باچوب پهن کتک زدن ،زدن ،پر کردن ،ضربت
Read More »ترجمه کلمه tilting screen
tilting screen کامپيوتر : صفحه نوسان کننده
Read More »ترجمه کلمه thus۵+۳=۸
thus۵+۳=۸ نشان افزايش
Read More »ترجمه کلمه tilting table
tilting table علوم مهندسى : ميز نوسان دار
Read More »ترجمه کلمه talisman
talisman “طلسم ،تعويذ،جادوگرانه روانشناسى : نظر قربانى”
Read More »ترجمه کلمه tilting yard
tilting yard )tiltyard(ميدان مبارزه نيزه بازان و سوارکاران
Read More »ترجمه کلمه tiltmeter
tiltmeter شيب سنج زمين
Read More »ترجمه کلمه thus much
thus much اينقدر،اين اندازه
Read More »