ترجمه کلمه through-call

through-call علوم مهندسى : مکالمه مستقيم

ترجمه کلمه time study man

time study man علوم مهندسى : وقت نگه دار

through bill of lading بازرگانى : بارنامه سراسرى

time switch الکترونيک : کليد ساعتى

through bill of exchange بازرگانى : بارنامه سراسرى

time table “جدول زمانى بازرگانى : جدول زمانى ورود و عزيمت علوم نظامى : جدول زمان بندى”

through ” )=thru(از ميان ،از وسط،از توى ،بخاطر،سرتاسر،از اغاز تا انتها،کاملا،تمام شده ،تمام ،از طريق ،بواسطه ،در ظرف بازرگانى : سراسرى”

time the essence of the contract قانون ـ فقه : مدت در حالى که از اصول اساسى عقد باشد

throttling type governor “تنظيم کننده نوع ساساتى ،رگولاتور نوع ساساتى علوم مهندسى : گاورنر نوع ساساتى”

tally plate “برچسب ازمايش علوم دريايى : برچسب تست”