threaded “بند کشيده ،نخ کشيده کامپيوتر : پيچ دار”
Read More »Author Archives: danaadmin
ترجمه کلمه tambour
tambour “تنبور،دهل ،تنفس نگار،بنض نگار،(مبل سازى )رويه يا ديواره متحرک چوبى ،ديواره متحرک چوبى ساختن معمارى : گريو گنبد”
Read More »ترجمه کلمه threadbare
threadbare (در مورد پارچه )نخ نما،مندرس
Read More »ترجمه کلمه titanium
titanium “symb: Ti،تيتان ،(ش ).عنصر فلزى( اختصارى ان)Ti علوم مهندسى : تيتانيم شيمى : تيتانيم”
Read More »ترجمه کلمه thread the needle
thread the needle ورزش : پاس دقيق از بين مدافعان
Read More »ترجمه کلمه titanous
titanous تيتانيوم دار،حاوى تيتانيوم
Read More »ترجمه کلمه thread tap
thread tap علوم مهندسى : قلاويز
Read More »ترجمه کلمه titbit
titbit قسمت لذيذغذا،لقمه خوشمزه ،تکه لذيذ وباب دندان ،شايعات ،اراجيف ،خرده ريز
Read More »ترجمه کلمه thread rubber separator
thread rubber separator الکترونيک : ميانگير نخدار
Read More »ترجمه کلمه thread
thread “پيچ کردن ،دنده دار کردن ،مارپيچ ،دنده پيچ ،سيم ،ريسمان ،قيطان ،رزوه ،شيارداخل پيچ ومهره ،شيار،برجستگى ،رگه ،نخ کردن ،بند کشيدن ،نخ کشيدن به ،موجى کردن ،داراى خطوط برجسته کردن ،حديده وقلاويز کردن ،رشته رشته شدن ،مثل نخ باريک شدن علوم مهندسى : نخ يا قيطان عمران : نخ معمارى : ريسمان علوم هوايى : دندانه”
Read More »